امشب از آن شب هایی است که حرف زیاد دارم ولی لامصب ها را نمی توانم پیاده کنم. انگار مغزم را داعشی ها تصرف کرده اند و هر واژه ای را که میخواهد قد علم کند سرمیبرند.
بگذریم. عنوان مطلب دیالوگ نه چندان زیبای یک فیلم نه چندان دلچسبی بود که دیشب بالاجبار که نه ولی بالاصرار در مسیر (فعل مناسب پیدا نکردم فعلا بخونید:) دیدم :S
(آخه چرا زبان فارسی رو وقتی کتابی بنویسی انقد چندش از آب درمیاد؟)
---- اه اصن نوشتن و ولش کن حوصله سر هم کردن کلمات رو ندارم
دیالوگه این بود

«میدونی مهمترین کار زندگیت چیه؟
مهمترین کار زندگیت اینه که بفهمی مهمترین کار زندگیت چیه!»

میخواستم کلی چرت و پرت سر هم کنم ولی نمیدونم چرا چرت و پرتم نمیاد
اصن با همتون قهرم (شکلک قهرم بلد نیستم خودت تصورش کن)